خلاصه داستان: خداحافظ بافانا داستان واقعی یک نژادپرست سفید پوست آفریقای جنوبی است که زندگی آن توسط زندانی سیاه که او بیست سال از آن محافظت می کرد ، عمیقاً تغییر یافته است. نام زندانی نلسون ماندلا بود.
خلاصه داستان: با پایان یافتن جنگ جهانی دوم ، گروهی از زندانیان سرسخت بوخنوالد جان خود را برای امنیت جوانترین زندانی اردوگاه: یک زندانی یهودی چهار ساله متولد آشویتس به خطر می اندازند. آیا آینده ای برای پسر بوخنوالد وجود دارد؟
خلاصه داستان: بشریت مورد حمله انگل های بیگانه گوشت در انسان قرار گرفته است. یکی از انگل ها با میزبان دانش آموز دبیرستانی خود پیوند می زند و او انگل را متقاعد می کند تا به او کمک کند تا دیگران را متوقف کند.
خلاصه داستان: یک قاتل بازنشسته قدیمی غربی هتلی را برای Vagrants و روح های متجاوز به نام Host Peace مستقر می کند. هنگامی که یک زن با یک باند روی دم خود سعی می کند در آنجا پنهان شود ، صاحب هتل باید برای محافظت از هتل خود به روشهای قدیمی خود برگردد.
خلاصه داستان: یک ستاره بزرگ را دنبال می کند که یک خدمه فیلم را برای شلیک به زادگاه از راه دور خود می آورد ، و در حالی که تولید به دلیل اختلاف نظرهای خدمه تحت تأثیر قرار می گیرد ، یک صاحب رستوران حوصله محلی هیجان را به عنوان ایستاده برای این ستاره می داند.
خلاصه داستان: در ازای عبور آزاد به سرزمین مقدس ، به یک سلطان قدرتمند به عنوان یک هدیه قول داده شده است. وقتی زیربنای سلطان او را از مرگ خاص نجات می دهد ، دیوانه وار عاشق قهرمان خود می شود.
خلاصه داستان: یک جراح مغز و اعصاب با همسر تقلب یک فراموشی را به خانه خود می برد و او را شرایط می کند تا باور کند که همسر تقلب خودش است و عمل "مناسب" را انجام می دهد.
خلاصه داستان: به والتر توسط رئیس خود سارا گفته است كه نامه ای فوری به هنری دو كورینت ارائه دهد. در راه او یک زن زیبا را پیدا می کند که در یک کلوپ شبانه در حال چشمان بود و در جاده دراز کشیده بود ، به هم می پیوندد. او او را به یک ویلا می برد تا یک پزشک به دست آورد ، و ...