خلاصه داستان: روایتی از نبرد دو خانواده مافیایی، هریگانها و استیونسونها، برای تسلط بر خیابانهای لندن است. در این میان، هری دا سوزا (تام هاردی)، یک «فیکسر» زیرک و بیرحم، تلاش میکند تا با استراتژیهای پیچیده و تصمیمات جسورانه، هریگانها را در این جنگ خونین پیروز کند. اما وقتی خیانتها آشکار میشود و اتحادها فرو میپاشد، هری باید میان وفاداری به خانواده و بقای شخصیاش انتخاب کند. این سریال پر از تعلیق، اکشن و لحظههای غافلگیرکننده است که تا آخرین لحظه شما را میخکوب نگه میدارد.
خلاصه داستان: در پی به ارث بردن هتل های زنجیره ای پدرش، هال سعی می کند به رابطه طولانی و مخفیانه خود با ربکا، یک سلطه گر پایان دهد. نبرد اراده ها در طول یک شب پر دردسر رخ می دهد و ربکا و هال در تلاش برای حفظ دست بالا هستند.
خلاصه داستان: رمبو در مأموریت برای نفوذ به اردوگاه پایه دشمن به جنگل های ویتنام باز می گردد و پاس های آمریکایی را که هنوز در آنجا اسیر شده بودند ، نجات می دهد.
خلاصه داستان: یک اتصال بعید بین دو موجود ایجاد می شود: یک بچه گربه ولگرد به شدت مستقل و یک گودال گاو. با هم ، آنها برای اولین بار دوستی را تجربه می کنند.
خلاصه داستان: امی برای کمک به راهنمایی و سرمایه گذاری که برای آن کار می کند ، به دنبال یک سرآشپز است. او سعی می کند یک سرآشپز ایتالیایی را وادار کند ، اما او او را پایین می آورد ، بنابراین در مدرسه آشپزی خود ثبت نام می کند تا سعی کند او را ترغیب کند.